Perdic | هزینههای نرمال | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 122 (5881 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	standard costs U	هزینههای نرمال

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	tangible costs U	هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
	differential cost analysis U	تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
	business expenses U	هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
	production overheads U	هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
	capital outlays U	هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
	normal U	نرمال
	ordering costs U	هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
	normal stress U	تنش نرمال
	regular section U	پروفیل نرمال
	normal distribution U	توزیع نرمال
	normal curve U	منحنی نرمال
	angle ti the normal U	زاویه نرمال
	gaussian distribution U	توزیع نرمال
	normal hydrocarbon U	هیدروکربن نرمال
	normal state U	حالت نرمال
	normal plane U	توزیع نرمال
	normal solution U	محلول نرمال
	normal distribution curve U	منحنی توزیع نرمال
	normal error curve U	منحنی خطای نرمال
	normal opening U	گشایش نرمال یا فرانسوی
	orthonormal functions U	توابع نرمال ارتو
	normal distribution U	توزیع نرمال [ریاضی]
	normalization U	فرآیند یا داده نرمال
	normal bivariate distribution U	توزیع دو متغیری نرمال
	normalised U	عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
	normalises U	عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
	normalising U	عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
	normalize U	عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
	normalizes U	عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
	yellow arc U	محدودهای از طیف نمایش الات دقیق که به عنوان احتیاط و بالاتراز حد نرمال نصب شود
	aggregate expenditures U	هزینههای کل
	implicit costs U	هزینههای ضمنی
	joint costs U	هزینههای مشترک
	implicit costs U	هزینههای نامرئی
	incidental expenses U	هزینههای واقعی
	increasing cost U	هزینههای صعودی
	material costs U	هزینههای مواد
	national expenditures U	هزینههای ملی
	increasing cost U	هزینههای فزاینده
	on costs U	هزینههای غیرمستقیم
	prime costs U	هزینههای اولیه
	real costs U	هزینههای واقعی
	selling costs U	هزینههای فروش
	spillover costs U	هزینههای خارجی
	storage costs U	هزینههای انبارداری
	sunk cost U	هزینههای اضافی
	supplementary costs U	هزینههای مکمل
	supplementary costs U	هزینههای اضافی
	preliminary expenses U	هزینههای ابتدائی
	preliminary expenses U	هزینههای مقدماتی
	operational costs U	هزینههای عملیاتی
	personal outlays U	هزینههای شخصی
	overhead costs U	هزینههای بالاسری
	overhead costs U	هزینههای اضافی
	overhead costs U	هزینههای حاشیهای
	overhead costs U	هزینههای عمومی
	pilot charges U	هزینههای راهنما
	transaction costs U	هزینههای معاملاتی
	fixed costs U	هزینههای ثابت
	dock dues U	هزینههای لنگرگاه
	capital expenditure U	هزینههای سرمایهای
	deferred charges U	هزینههای انتقالی
	capital expenditures U	هزینههای سرمایهای
	design costs U	هزینههای طراحی
	overheads U	هزینههای عمومی
	comparative costs U	هزینههای نسبی
	standard costs U	هزینههای استاندارد
	competition cost U	هزینههای رقابتی
	consumption expenditures U	هزینههای مصرفی
	anchor dues U	هزینههای لنگر
	building costs U	هزینههای ساختمان
	capital charges U	هزینههای سرمایه
	capital outlays U	هزینههای تاسیساتی
	government expenditures U	هزینههای دولت
	fixed costs U	هزینههای سرمایهای
	freight charges U	هزینههای حمل
	overheads U	هزینههای بالاسری
	bank charge U	هزینههای بانکی
	bank charges U	هزینههای بانکی
	financial expenses U	هزینههای مالی
	selling costs U	هزینههای فروش کالا
	avoidable costs U	هزینههای قابل اجتناب
	recurring costs U	هزینههای تکرار شونده
	increasing cost industry U	صنایع با هزینههای افزایشی
	surcharge U	درصد هزینههای اضافی
	surcharges U	درصد هزینههای اضافی
	loading participation in profits U	هزینههای مشارکت در سود
	handling charges U	هزینههای جابجایی کالا
	outlays U	هزینههای سرمایهای مخارج
	unliquidated obligation U	هزینههای پرداخت نشده
	taxation of costs U	ارزیابی هزینههای دعوی
	stevedoring charges U	هزینههای بارگیری وباراندازی
	constant cost industry U	صنعت هزینههای ثابت
	cost category U	هزینههای انجام شده
	opportunity cost U	هزینههای کالای تولیدی
	secondary costs U	هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
	unforeseen expenses U	هزینههای پیش بینی نشده
	average cost U	میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
	pad the bill <idiom> U	اضافه شدن هزینههای کاذب
	analysis U	یات هزینههای محصول جدید
	ordering costs U	هزینههای مربوط به سفارش کالا
	life cycle costs U	هزینههای دوره عمر یک محصول
	privy purse U	اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
	contango U	هزینههای دیرکرد خرید سهم
	cost analysis U	تجزیه تحلیل هزینههای کار
	discounted cash flow U	ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
	dock charges U	هزینههای حوض dock-dues : syn
	fixed costs U	هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
	non dedicated server U	کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
	correlation U	جدول نسبت بین هزینههای متغیر تولید
	loading for contingencies U	کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
	contingent fund U	اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
	docl pass U	گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
	direct materials costs U	هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
	deferred expense U	هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
	modes U	عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
	mode U	عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
	crowding out effect U	نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
	demurrage U	هزینه معطلی در حمل با قطار یا کشتی هزینههای معطلی
	engels law U	ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
	cost fraction U	نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات